اشتباهاتم را
یک به یک نشانه میروی
ونتیجه اش
تنها و تنها
یک دل چرکین است
و یک بغل پشیمانی
و فرسنگها سکوت
تب نیاز و شرم عصیان
عطش برهنگی و عجز تسلیم
به جان احساس و به کام هوس
بوی خیانت و روی حماقت
به نام تنهایی و برای شرف
اینهمه و همه
بر آنم میدارد که فراموشت کنم